روزمرگی های یک خانم مشاور کسب و کار

نظر

سلام دوستان 

من نیکی هستم  و از امروز تصمیم گرفتم تو یک محیط دوستانه و صمیمی از روزمرگی های یک موضوع جدی حرف بزنم

باور کنین قرار نیست من اینجا بیام و کلی کلمه های قلمبه پشت سرهم ردیف کنم

اینجا قراره تو این روزای شلوغ و پر از استرس، یک جایی باشه که دور از استرس از کسب و کار حرف بزنیم

میدونم این روزا کار داشتن مهم ترین دغدغه‌ی همه جوون های هم سن و سال ماست که  از دانشگاه فارغ التحصیل شدن و حتی نمی دونن با این مدرکی که گرفتن چیکار میتونن انجام بدن

چرا اینها رو میگم چون خودم یکی از هیمنهام، تا سالها بعد از فارغ التحصیلی نمی دونستم این مدرکم چطور میتونه در پیدا کردن کار به من کمک کنه 

متاسفانه باید بگم که خیلی طول کشید تا من به این برسم که رشته ای که مدرک دانشگاهیش گرفتم قرار نیست شغلی به من بده 

این یکی از واقعیتهای تلخی هست که خیلی از ماها دیر یا زود بهش میرسیم اما خوب پذیرفتن و کنار اومدن باهاش یک موضوع جداست 

البته امیدوارم همه تو رشته تحصیلی خودشون شاغل بشن ولی خوب اگر نشد هم بدونین که زیاد چیز وحشتناکی هم نیست این واقعیتی هست که من با تاخیر تونستم بپذیرمش اما شما سعی کنین زود باهاش کنار بیاین 

چون به نفع خودتون هست خیلی زودتر راه زندگیتون رو پیدا میکنین و میدونین باید چیکار کنین و کسب و کار خودتون راه بندازین براش وقت بزارین و رشدش بدین 

بله شما به جای دنبال کار گشتن میتونین شرکت خودتونُ ثبت کنین و مدیر خودتون باشید حتی دست چند نفر از دوستان و جوون های هم سن خودتون رو بند کنین

ثبت شرکت؟؟ من؟ 

بله شما !!! چرا که نه؟؟از این کلمه ها نترسید درباره اش مطالعه کنین و هرچی بیشتر درباره اش بدونین ترستون کمتر میشه و میفهمین شما هم میتوین مدیر یک شرکت باشید

اینجا هم من تصمیم دارم خیلی ساده و خودمونی درباره اش حرف بزنم و بشتر بازش کنم 

شروع یک کسب و کار

 

 

پس اگه دلتون میخواد فکرها و دغدغه هاتون در رابطه با کار بهش مسیر و جهت بدید با من همراه بشید